آهنگِ زنگ میگه "تویی"!!! میدُوَم سمت گوشی دیدنِ اسمت بعدِ این همه مدت روی صفحه گوشی مثلِ معجزه میمونه.... تا میام گوشی و بردارم و بگم :جانم عزیزِ دلم
همه لحظه های نبودنت مثلِ فیلم از جلو چشمم رد میشه از همون روز اول که میومدم تو اتاقم در و میبستم/بالشم و میگرفتم جلو دهنمو اینقدر ضجه میزدم تا از حال برم ... تا همه شبهایی که مثلِ دیوونه ها تا صبح تو اتاقم راه میرفتم و با خودم درد و دل میکردم ... همه اون الکی عصبانی شدنام. ....بی حوصلگیام.....دلتنگ شدنام همه نا امید شدنام و کفر گفتنام همه با گریه التماس کردنام به خدا که فراموشت کنم و دلم یکم آروم بگیره... همه تب و لرز کردنام.... همه قرصهای رنگارنگ آرامبخش.... همه و همه... میبینی؟ من بی اندازه دوستت داشتم و تقاصِ این دوست داشتن هم "به اندازه" پس دادم... دیگه بسه... حتی فکرِ برگشتنِ اون روز های سیاه ......من و از پا درمیاره! چه برسه به اینکه دوباره تکرار بشه... پس گوشی روخاموش میکنم تو دلم میگم:خداحافظ.....برای همیشه عزیزِ همیشگیِ دلم! اشکام و پاک میکنم و با لبخندی تلخ از اتاقم میرم بیرون.